ایمیل:    hi@saesfahan.ir      |      آدرس جلسات بانوان:    0799 683 0913      |      آدرس جلسات آقایان:    3313 511 0913

انجمن معتادان جنسی گمنام

مقالات، اخبار و اطلاعیه های انجمن SA

« بازگشت به اصول اولیه »

بازگشت به اصول اولیه

مقاله ای از هاروی اِی، از نشویل در تنسی آمریکا

انگار همین دیروز بود که دوست قدیمی و راهنمایم، جس ال، داستان جالبی را با من به اشتراک گذاشت. او گفت که یکبار یک تیم فوتبال مشهور در جهان وجود داشت که سال به سال فصول موفقیت آمیزی داشت و همواره پیروز بود. بااینحال یک سال اوضاع برای تیم خوب پیش نمی رفت. مطمئناً آنها بهترین بازی خود را ارائه نمی کردند. مربی مشهور و مورد احترام آنها احساس کرد که زمان مداخله فرا رسیده است. در نیمه اول یکی از بدترین بازی-های آنها، او اعلام کرد که می خواهد در رختکن با تیم صحبت کند. وقتی بازیکنان همه جمع شدند گفت: “بچه ها، شما می دانید که ما در این فصل خوب کار نمی کنیم. یک راه حل بسیار ساده برای برگرداندن ما به مسیر درست وجود دارد. ما باید به اصول اولیه برگردیم!” سپس دستش را پایین آورد، یک توپ فوتبال را برداشت و با صدای بلند و پرسروصدا گفت: “این یک توپ فوتبال است!” و سپس به توضیح ساده ترین مسائل ادامه داد… در طول سالهای حضورم در SA من چالش ها و کشمکش های برخی از اعضا در پاکی جنسی را مشاهده کرده ام. من همیشه فکر می کنم که بسیاری از مشکلات ما مربوط به عدم درک اصول اولیه این برنامه بسیار ساده است. همانطور که مربی آن تیم فوتبال به آنها گفته بود، من فکر می کنم امروز باید کسی پیدا شود و به بسیاری از ما بگوید: “این یک توپ فوتبال است!” و سپس اصول پایه برنامه را به ما یادآور شود. من می خواهم اصول پایه مورد استفاده روزانه خود را با شما در میان بگذارم. اینها توپ های فوتبالی هستند که باید از آنها استفاده کنم تا از نظر جنسی هوشیار بمانم. این ابزارهای اساسی بیش از 72 سال است که برای من کار کرده اند.

  1. من باور دارم {و می پذیرم} که یک بیماری دارم: به این بیماری اعتیاد جنسی گفته می شود. همانطور که در کتاب سفید آمده است، “نظر به بیماری جنسی ما به عنوان یک اعتیاد، به نظر راه خوبی برای این است که نگاهی به خودمان بیاندازیم”. من آدم بدی نیستم که بخواهد آدم خوبی شود، بلکه آدم مریضی هستم که حالش بهتر می-شود. قدرت اراده {هیچگاه} این بیماری را متوقف نخواهد کرد. فقط قدرتی برتر از خودم می تواند بیماری من را برطرف کند. بخش “مطالبی چند در مورد الکلیسم” در کتاب الکلیهای گمنام آب پاکی را روی دست همه ما می ریزد: “یکبار دیگر تأکید می-گردد: فرد الکلی در زمانهای خاصی هیچ دفاع روانی مؤثری در برابر نوشیدن اولین جرعه ندارد. به جز در موارد نادر، نه او و نه هیچ انسان دیگری نمی تواند چنین دفاعی را ارائه دهد. دفاع او باید از طریق یک قدرت برتر باشد.
  2. من اذعان {اعتراف} می کنم که در برابر شهوت عاجز و ناتوان هستم. همانطور که در کتاب سفید می خوانیم، “معتاد جنسی… کنترل خود را ازدست داده است، او دیگر قدرت انتخاب ندارد و نمی تواند متوقف شود”. من نمی توانم وانمود کنم که می توانم شهوت را کنترل کنم و از آن لذت ببرم. امروز شهوت کوچکترین جایی در زندگی من نمی تواند داشته باشد.
  3. من برنامه را “فقط برای امروز” کار می کنم. این مفهوم به زیبایی در داستان “الکلی گمنام شماره سه” به تصویر کشیده شده است. مرد شماره سه الکیهای گمنام می-گوید، وقتی بیل و. و دکتر باب در بیمارستان به ملاقات من آمدند گفتند: “ما خبرهای بدی برایت داریم. این خبر بدی برای ما بود و احتمالاً برای شما هم خبر بدی خواهد بود. چه شش روز، چه شش ماه وچه شش سال الکل را ترک کنی {مهم نیست}، اگر بیرون بروی و یکی دو پیک مشروب بخوری، در نهایت باز هم در همین بیمارستان بستری و به تخت بسته خواهی شد، درست مثل شش ماه گذشته که این وضع را داشته ای. شما یک الکلی هستید… سؤال بعدی که آنها پرسیدند این بود، “تو می-توانی فقط برای بیست و چهار ساعت الکل را ترک کنی، نمی توانی؟” من پاسخ دادم: “بله، هرکسی می تواند برای 72 ساعت این کار را انجام دهد.” آنها گفتند: “این همان چیزی است که ما در مورد آن صحبت می کنیم، فقط برای 72 ساعت {امروز}…” قبلاً هر وقت به نوشیدن فکر می کردم، تصور می کردم که باید سالهای خشک و طولانی را بدون مشروب بگذرانم. اما این ایده 72 ساعته، و اینکه پس از آن می توانستم تصمیم دیگری بگیرم، کمک زیادی به من کرد.
  4. من به وضوح می فهمم که پاکی جنسی چه چیزی هست و چه چیزی نیست. من نمی-توانم خودم را تحریک کنم و وانمود کنم که پاک هستم، چه این تحریک با برون ریزی همراه باشد چه بدون برون ریزی. برای اطلاعات بیشتر میتوانید به مقاله من با نام “رابطه جنسی با خود چیست” در کتاب “ابزارهای کاربردی بهبودی” مراجعه کنید.
  5. بیماری من در مغزم زندگی می کند پس نمیتوانم به تفکر خودم {که در همان مغز قرار دارد} برای رهایی از این بیماری اعتماد کنم. همین تفکر من بود که مرا به آشفتگی و پریشانی که در آن بودم رساند. بنابر این من راهی ندارم جز اینکه به راهنمای خود و سایر اعضای انجمن تکیه کنم تا به من کمک کنند که در “تفکر متعفن” خودم غرق نشوم.
  6. من روزانه تسلیم خدای دلسوزی می شوم که مرا دوست دارد. خدا آنقدر من را دوست دارد که تمام کارهای دیوانه واری را که من در بیماری خود انجام داده بودم تماشا کرد و باز هم من را به برنامه رساند. این خدایی است که من امروز به او اعتقاد دارم.
  7. من در به اشتراک گذاشتن وسوسه های شهوت خود با اعضای برنامه بسیار صریح عمل می کنم. همانطور که کتاب سفید می گوید، “شهوت از نور متنفر است و از آن فرار می کند. شهوت زوایای پنهان و تاریک وجود من را دوست دارد و همین که به او اجازه دهم در آنجا بماند، مثل قارچ شروع به رشد و بزرگ شدن می کند. اما به محض اینکه آن را زیر نور بیاورم و به یک معتاد جنسی در حال بهبودی دیگر اقرار کنم، قدرت آن بر من شکسته می شود. نور شهوت را می کشد. من این را با پوست و گوشت و استخوانم درک کرده ام.
    “وقتی وسوسه شهوتی را به راهنمای خود یا سایر اعضای برنامه تسلیم می کنم، در پشت کلیاتی مانند “امروز داشتم شهوت می کردم” پنهان نمی شوم. من دقیقاً همان چیزی را که فکر می کردم می گویم. من رفتار خود را فیلتر نمی کنم تا مورد پسندتر واقع شود. آن را همانطور که فکر کردم می گویم. اگر راهنمای من یا دیگران نتوانند پذیرش آن را داشته باشند، پس باید شخص دیگری را در برنامه پیدا کنم که بتواند آنچه را که در فکرم گذشته بشنود. من سعی می کنم مشارکت خود را با عبارت “اکنون قصد دارم صریح باشم” شروع کنم. البته، من باید مایل به گوش دادن به وسوسه های شهوت دیگران نیز باشم. من معمولاً در این هنگام دعایی می خوانم تا درگیر شهوت آنها نشوم. وقتی اعضا مطالب واضح و روشن را با من به اشتراک می گذارند، من دعا می کنم که “خداوندا کمک کن که این حرف را با گوشهای تو بشنوم”.
  8. در زندگی من جایی برای خیال پردازی جنسی وجود ندارد. راهنمای من می گفت: “اولین فکر از جانب خداست، اما فکر بعدی از جانب خودت است.” تصمیم با من است که با این فکر اول چه کار کنم. آیا اجازه می دهم که این تصویر به یک فیلم سینمایی تبدیل شود یا از ابزاری که در بخش “غلبه بر شهوت و وسوسه” در کتاب سفید آموخته ام استفاده می کنم؟ و من تصمیم می گیرم از این ابزارها برای جلوگیری از تبدیل شدن اولین تصویر یک فکر شهوت آلود، به یک فیلم استفاده کنم.
  9. من هر روز یک لیست سپاسگزاری می نویسم. من مخصوصاً دوست دارم این کار را در صبح انجام دهم، تا از ورود دوباره دشمنم یعنی “دلسوزی به حال خود” به زندگی ام جلوگیری کنم. دلسوزی به حال خود یعنی من به خودم برگشته ام، یعنی به جای اینکه خدامحور باشم، خودمحور شده ام. وقتی برای خودم متأسف می شوم، تمام هدیه های شگفت انگیزی را که خدا به من داده فراموش می کنم. “خودخواهی – خودمحوری! به نظر ما ریشه مشکلات ماست.” (کتاب الکلیهای گمنام)
  10. از موقعیت هایی که می توانند برای من محرک شهوت باشند اجتناب می کنم. من قبل از تماشای فیلم ها آنها را مرور می کنم تا فیلم هایی را که باعث ناآرامی من می شوند را حذف کنم، همچنین سعی می کنم از برخی برنامه های تلویزیونی پرهیز کنم.
  11. من مراقب هستم که شهوت را در روابط زناشویی خود راه ندهم. در این باره بیشتر در مقاله خود با عنوان “رابطه جنسی در زندگی زناشویی” توضیح داده ام.
  12. من سعی میکنم قدم ها را در زندگی روزانه خود به اجرا دربیاورم. قدم ها بخشی از زندگی من نیستند، آنها خود زندگی ام هستند. کارکرد قدمهای ده، یازده و دوازده به عنوان قدم های نگهداره برای من از اهمیت بالایی برخوردار هستند. من باید وقتی که اشتباه می کنم بی درنگ به آن اقرار کنم. من باید در جستجوی ارتباط آگاهانه با خدا باشم، و باید پیام بهبودی را به دیگران انتقال دهم.
  13. من تا جایی که می توانم خدمت می کنم. فقط با بخشش آن است که می توانم آنچه را که دارم حفظ کنم.

اما آیا هیچکدام از کارهایی که در بالا گفتم را تمام و کمال انجام می دهم؟ خیر. من آنها را با وجدان وظیفه و در حد توان خود انجام می دهم – و این اصول پایه بیش از 72 سال است که برای من کار کرده اند و می دانم که می توانند برای دیگران نیز کار کنند. اینها اصول پایه من هستند. اینها توپهای فوتبال من هستند! بیایید همه به پاکی خود مثل قهرمان ها ادامه دهیم.

تاریخ انتشار:

۳ اسفند ۱۴۰۲

جلسات

دیگر مقالات، اخبار و اطلاعیه ها