ایمیل:    hi@saesfahan.ir      |      آدرس جلسات بانوان:    0799 683 0913      |      آدرس جلسات آقایان:    3313 511 0913

انجمن معتادان جنسی گمنام

برای تازه واردان

« مشکل اعتیاد جنسی و راه حل انجمن SA »

مشکل اعتیاد جنسی و راه حل انجمن SA

مشکل

در بسیاری از ما احساس بی لیاقتی، بی ارزشی، تنهایی و ترس وجود داشت. درون ما هیچگاه با چیزهایی که در ظاهر از دیگران می دیدیم جور درنمی آمد. خیلی زود این احساس در ما به وجود آمد که از پدر، مادر، دوست و رفیق و از خودمان جدا هستیم. با خیالپردازی و خودارضایی، ارتباطمان را با دنیای واقعی قطع می کردیم. ما خودمان را در عکسها و تصاویر، غرق و خیالاتمان را دنبال می کردیم. ما شهوترانی می کردیم و می خواستیم مورد شهوترانی قرار بگیریم. ما به معتادانی واقعی تبدیل شدیم: خودارضایی، بی بندوباری جنسی، زنا، روابط همراه با وابستگی و خیالپردازی مداوم. ما با چشمانمان شهوترانی می کردیم. ما شهوت را خریدیم، فروختیم، با آن تجارت کردیم و آن را آشکارا انجام دادیم. ما به فریب دادن و نقشه کشیدن، آزار دادن و به نهی شده ها اعتیاد پیدا کرده بودیم. تنها راهی که برای نجات از شهوت میدانستیم، انجام دادن این کار بود: “خواهش می کنم با من ارتباط داشته باش و مرا کامل کن!” ما گریه کنان و با آغوش باز از آن استقبال می کردیم، ما برای یک لذت بالاتر شهوترانی می کردیم، ما قدرتمان را به دیگران واگذار می کردیم. این کار باعث به وجود آمدن احساس گناه، نفرت از خود، پشیمانی، احساس پوچی و درد می شد و ما به درون خودمان رانده می شدیم: دور از واقعیت و دور از عشق، در درون خودمان گم می شدیم. اعتیاد ما داشتن یک صمیمیت حقیقی را غیرممکن کرده بود. هیچگاه یگانگی واقعی با دیگران را نمی شناختیم، چون به غیر واقعیتها معتاد شده بودیم. به دنبال یک “کیمیا” بودیم، ارتباطی جادویی که صمیمیت و اتحاد با دیگران را از بین می بُرد. خیالپردازی، واقعیت را فاسد کرده بود، شهوت، عشق را کشته بود. شهوت ابتدا معتاد و سپس عشق را فلج می کند. ما می خواستیم کمبودهای درون خودمان را با برداشتن از وجود دیگران جبران کنیم. بارها و بارها خودمان را فریب دادیم که رابطه بعدی ما را نجات می دهد؛ اما در حقیقت داشتیم زندگیمان را می باختیم.

راه حل

ما دیدیم که مشکل ما دارای سه جنبه بود: جسمانی، عاطفی و روحانی. بهبود یافتن ما مستلزم بهبود یافتن هر سۀ آنهاست. تغییر اساسی در رفتار ما زمانی آغاز شد که ما پذیرفتیم عاجزیم و قدرتی نداریم و اینکه عادت ما، ما را به زمین کوبانده بود. ما به جلسه آمدیم و از عادت خود کناره گیری کردیم. برای بعضی ها این به معنای نداشتن رابطه جنسی با خودشان یا دیگران و از جمله وارد نشدن به روابط عاشقانه است، و برای بعضی دیگر این به معنای “ترک کردن” و نداشتن رابطه ی جنسی با همسر خود برای مدتی برای رهایی از شهوت است. ما دریافتیم که می توانیم رفتارهای شهوانی خود را متوقف کنیم. همچنین دریافتیم که خوراک ندادن به گرسنگیِ جنسی، ما را نمی کشد و اینکه درواقع رابطه ی جنسی اختیاریست! به این ترتیب امید رهایی شکل گرفت و ما احساس زنده بودن را تجربه کردیم. ما به ادامه دادن تشویق شدیم. هرچه بیشتر و بیشتر از فکر کردن دائم به رابطه ی جنسی و خودمان دور شدیم در عوض به خدا و دیگران روی آوردیم. مسیری که پیش رو داشتیم ترسناک می نمود. ما نمی توانستیم مسیر پیش روی را ببینیم و تنها چیزی که می دیدیم، کسانی بودند که قبلاً این راه را طی کرده بودند. در هرلحظه که خود را بیشتر تسلیم راه پاکی می کردیم، این احساس در ما به وجود می آمد که به مرز فراموشی کشیده خواهیم شد، ولی بازهم ادامه دادیم و اتفاقاً برعکس، به جای اینکه تسلیم شدن ما را بکشد، وسوسه و افکار شهوانی را کشت. حال، دیگر در روشنایی به سوی راه جدید زندگی گام برداشتیم. مراقبت و حمایت انجمن ما را از نابودی نجات داد و سرانجام پناهگاهی امن برای رویارویی با خودمان در اختیار ما گذاشت. به جای اینکه با ارتباطات جنسی اجباری بر احساساتمان سرپوش بگذاریم، زیربنای گرسنگی و خلا روحانی خود را برملا کردیم و به این ترتیب بهبودی آغاز شد. زمانی که با نواقص و عیب های خود روبرو شدیم، تمایل پیدا کردیم که تغییر کنیم. تسلیم کردن عیب هایمان باعث شد تسلطی که آنها بر روی ما داشتند، شکسته شود. ما برای اولین بار شروع کردیم که بدون استفاده از مسکِّن قبلی با خودمان و دیگران راحت باشیم. همه ی کسانی که به ما خسارت زده بودند بخشیدیم و بدون اینکه به کسی آسیب برسانیم شروع به درست کردن اشتباهاتمان کردیم و با هر بار جبران خسارت، بار ترسناک گناه از روی شانه های ما برداشته شد. تا اینکه توانستیم سر خود را بلند کنیم و با چشمان خود به دنیا نگاه کنیم و آزادانه بایستیم. ما شروع به تمرین یک پاکی و هوشیاریِ مثبت کردیم و با عشق ارتباطمان را با دیگران بهتر کردیم. ما یاد گرفتیم چیزهایی را که به دیگران کمک می کند به آنها بدهیم و هر اندازه که ببخشیم به همان اندازه پس می گیریم. ما چیزی یافته ایم که برای آن هیچ جانشینی وجود نداشته است. ما یک ارتباط واقعی ساختیم. ما به خانه برگشتیم.