«زمانیکه به عضویت انجمن درآمدم، با بیماریام روبرو شدم. ابتدا ازطریق تماسهای اولیه با اعضاء دیگر و سپس درجلسات پیاپی. اما قسمتهایی از بیماری هنوز درعمق وجودم پنهان باقیمانده است که هرگز نمیخواهم شما آن را ببینید و نهایتاً سر بازمیکند. پس مجبورم از یکیک آنها خلاص شوم. مسئله این است که چگونه میتوانم بیماریام را از خزیدن درگوشۀ تاریک و پنهان وجودم بازدارم؟»
این توصیف یک عضو است از آنچه در جلسات برایش اتفاق افتاده است. مشکلِ نقطۀ کور، همان چیزی است که همۀ ما با آن مواجهیم. بنابراین سؤالی که برای ما وجود دارد این است که چطور مانند «راهرفتن در نور» برنامۀ شخصیمان را کار کنیم و جلسات و انجمن را اداره کنیم؟ این نکاتی است که برای ما کارساز بوده است:
«با پاکشدن و پاکماندن و نیز تعهد به مفهوم پاکی جنسی درجلسات SA.» ما بدون پاکی، هیچچیز برای ارائه به کسی نداریم. SA پاکی جنسی، پیروزی روزافزون بر شهوت و بهبودی را ارائه میکند. وقتی هدف ما این باشد، جلسه میتواند به حریم آرامش و روشنایی تبدیل شود.
«با تحمیلنکردن یک روش واحد.» ما کارکرد قدمها را بهصورت فرمولی یا صرفاً ملزم به روشِ اعضاءِ دیگر توصیه نمیکنیم، یعنی همانطورکه برخی از اعضاء این شیوه را دقیقاً انجام دادهاند. ما قدمها را مطابق روش و زمان خودمان کار میکنیم. «زندگی میکنیم و میگذاریم زندگی کنند.» اما کارکرد قدمها، قطعاً برای ما کارساز خواهد بود.
«با گفتن بخشهایی از داستانمان که واقعاً تمایلی به بیان آن نداریم.» اینکار با تعریف جزئیاتِ تجربیات جنسیِ ما تفاوت دارد. اینکار جستجوی موشکافانه و خودافشاگری صادقانه دربارۀ تمامی جنبههای زندگی ماست. قطعات زندگی خود را در هربار تعریفکردنِ داستانمان یا هربار مشارکت، بهصورتی متفاوت میچینیم.
«با بیان دقیق آنچه امروز هستم.» کجا موفق و کجا ناموفق بودهام. به قول معروف «ما بهاندازۀ رازهایمان بیماریم.» پس رازهایمان را اقرار می کنیم و درونمان را آشکار میسازیم. صداقت با خود، همراه با فروتنی، هنوز هم قدرتمند است. با ضعفهایمان به پیش میرویم.
«با کارکرد پیوستۀ اصول دوازده قدم و دوازده سنت، نخست در زندگی خودمان و بعد در انجمن.»
«با حمایت از دیگران برای احساس تعلق.» وقتی میخواهیم با دیگر اعضاء ارتباط برقرار کنیم، موقع مشارکت بهجای «ما» و «شما» از خودمان حرف میزنیم. به آنها نمیگوییم مشکلشان چیست یا آنها را نصیحت نمیکنیم؛ صرفاً ماجرای خود را میگوییم. وقتی با دیگران احساس همدردی میکنیم، فقط به آن شخص کمک نکردهایم؛ بلکه اغلب اوقات، خودمان را در زمانیکه قبلاً بیپناه بودیم، میبینیم. ما حرف نمیزنیم، بلکه مشارکت میکنیم.
«میتوانم بدوناینکه احساس همدردی کنم، بگویم تو چه مشکلی داری. اما اینکار، مرا از خودم دور میکند و ممکن است برای تو هم ویرانگر باشد. اما وقتی من با همدردی، تجربهام را
عنوان میکنم، به این معنی است که درونم را در برابر نور قرار میدهم.»
«با پذیرش مسئولیت بهبودیمان.» بین پذیرش مسئولیت بهبودی و کنترل آن تفاوت است. وقتی مسئولیت میپذیریم، دیگر نمیگوییم «خوبم کن» و هر کاری لازم باشد برای خوبشدن انجام میدهیم.
ما تمایل به مشورت و کارکرد قدم پیدا میکنیم. همین نگرش است که ما را به عضو پاک دیگری که یاریدهندۀ ما یا همان راهنما است، یعنی کسی که به ما نحوۀ کارکردن قدمها را در زندگی روزانه یاد میدهد، پیوند میدهد. اما وقتی فقط به دنبال «کنترل» باشیم، دریچۀ نور و کمک دیگر اعضاء بهبودی را به روی خود میبندیم.
«با پیشرفتن با ضعفهایمان.» در جلسات وقتی فردی را عمیقاً بیآلایش، ساده و معصوم درحال افشاکردن درونیاتش مییابیم، جوّی گیرا و التیامبخش حاکم میشود. آن شخص ممکن است یک تازهوارد باشد که اغلب هم همینطور است و این دلیلِ نیاز ما به آنها برای صداقتداشتن خودمان است. ما همانند کودکی آسیبپذیر، خطری را که درمورد افشای حقیقت خودمان احساس میکنیم و ممکن است برایمان ناشناخته باشد، بهجان میخریم. با ضعفهایمان پیش میرویم چون این، جایی است که ما لطمه میبینیم و همین، نقطۀ اشتراک هویت ما با دیگران و نیز عامل اتحاد واقعیمان است. هنگامیکه این تک پرتو نور به درون جلسه تابید، با استقبال و پذیرش بقیۀ اعضاء نیز مواجه میشود. صداقت، جذاب و گیرا است، کمکم یاد میگیریم در روشنایی قدم برداریم.
«با تعهد به گروه.» اعضاء SA به جلساتشان متعهدند. ما در هر جلسهای بتوانیم حضور مییابیم، سروقت. جلساتِ سروقت! این تأکید برای چیست؟
هنگامیکه جلسات بیبرنامه و بیحسابوکتاب اداره شوند، این پرسش بهوجود میآید که چه فایدهای دارند؟ حسی از ناامیدی بیانگر اینکه منشی جلسه، گرداننده و یا دیگر اعضاء، اهمیت لازم را نمیدهند و درواقع بخشی از جلسه نیستند بهوجود میآید و اگر احساس مسئولیت و حمایت متقابلی درمیان نباشد؛ درنتیجه من هم نمیتوانم بخشی از این جمع باشم. چطور میشود فردی بتواند بخشی از مجموعهای باشد که مدام تغییر میکند و ثبات ندارد؟ حسی از جدایی و انزوا بهوجود میآید که تأثیر کاملاً مخربی برایمان به همراه خواهد داشت.
جلسه بهموقع شروع میشود و نظم کلی آن، یکی از میراثهایی است که از بهترین برنامههای دوازدهقدمی دیگر به ما رسیده است. بهجایاینکه راه جداگانۀ خود را که مشخصۀ خودمشغولی ماست برگزینیم، خود را به تمام جلسات و سروقت حضور داشتن متعهد میکنیم. بیتوجه به همسر، کار یا پول، گروه را در صدر اولویتها قرار میدهیم؛ زیراکه پاکی اولین اولویت ماست. تعهدمان به پاکی، تعهد به انجمنی است که اعضای آن پاک هستند.