تأکید شدید بر رفع نواقص شخصیتی، به اندازۀ توقف کارهای مخرب جنسی حیاتی است، زیرا آنها اعتیاد را تغذیه می کنند و برعکس، اگر نادیده گرفته شوند همچنان به یک چرخه معیوب تبدیل می شوند.
زمانی که تقریباً 18 ماه هوشیار بودم و قدم شش را کار می کردم، رهجو گرفتم و راهنما شدن را شروع کردم. من مُردّد بودم زیرا هیچ دستورالعمل رسمی در مورد نحوه راهنما شدن وجود نداشت، و هنوز هم وجود ندارد، اما به هر حال راهنمایم به من گفت که زمان آن رسیده است که این کار را شروع کنم و به دیگران کمک کنم.
راهنمایم با این کارش حق بزرگی به گردن من دارد، چون راهنما شدن برای دیگران، نقش بزرگی در ادامه بهبودی من داشته است. مطمئنم اگر چالش انجام این کار پر مسئولیت را قبول نمیکردم، امکان نداشت تقریباً 11 سال هوشیار بمانم. گاهی اوقات کارهای سختی هستند که باید انجامش بدهیم، اما پاداش آن بسیار بیشتر از تلاشی است که کرده ایم.
من یک راهنمای سختگیر هستم و فقط با کسانی کار میکنم که کاملاً متعهد باشند. شاید راهنماهای سخاوتمندتر آماده کار کردن قدمها با هر کسی که از آنها بخواهد باشند. من سخاوتمندی آنها را هم تحسین می کنم.
من بر نواقص شخصیتی تاکید زیادی دارم. زیرا اینگونه بود که خودم هوشیار شدم. البته بسیار حیاتی است که اعمال مخرب جنسی را متوقف کنیم، اما به همان اندازه حیاتی است که فقط به پاکی جنسی نچسبیم، و این تجربه من در بیش از 50 سال مصرف شهوت بود، که نواقص شخصیتی من اعتیاد من را تغذیه میکرد و بالعکس. به عبارت دیگر، این یک چرخه معیوب بود.
این تجربه من به عنوان راهنما بوده است که شاید بزرگترین مانع برای بهبودی مداوم، نادیده گرفتن غرور یا شکست در برابر آن باشد. وقتی وارد برنامه شدم، حتی نمی دانستم که غرور یکی از مشکلات من است، اما راهنمایم خیلی زود به من این واقعیت را گوشزد کرد. من ناراحت نشدم. من بیش از هر چیز دیگری خواهان بهبودی بودم و حاضر بودم هر کاری که لازم باشد انجام دهم.
من تصمیم گرفتم برخی از رهجوهایم را رها کنم زیرا آنها حاضر به پرداختن به غرور خود نبودند و در نتیجه آنها را از هوشیاری محکم باز می داشت. و باید گفت که برخی از رهجوهای من هم بنا بر انتخاب خودشان تصمیم به قطع همکاری با من گرفته اند.
من از خودم و از کسی انتظار کمال را ندارم، اما به صداقت مطلق و تعهد مطلق نیاز دارم. دو رهجوی موفق من پنج سال و نیم و شش سال هوشیاری دارند. بهبودی آنها تأثیر بسیار مثبتی بر ازدواج و روابط خانوادگی آنها داشته است. اگر جسارت این را داشتم که چند سال زودتر وارد SA شوم، ممکن بود ازدواج خودم هم نجات پیدا کند. من و همسرم طلاق نگرفتیم و هر روز دعا می کنم که من و همسرم آشتی کنیم.
من در حال حاضر شخص بهتری هستم چون راهنما شدن، اهمیت اولویت دادن به دیگران را به من یاد داده و این را برای من تقویت کرده است. وقتی از خودم می گذرم، خیلی بیشتر پس می گیرم. دیدن یک دوست همدرد، یک معتاد جنسی در حال بهبودی بسیار لذت بخش است.
بیشتر وقت ها، وقتی با کسی کار میکنم که در مورد بهبودی اش جدی است، و تمایل دارد از شعار من: “کارهایی که نمی‌خواهید را انجام دهید!” پیروی کند و قدم ها را کار کند، با هیچ چالش جدی مواجه نمی‌شوم. برعکس، من به خاطر فرصتی که برای کمک به دوستان معتاد جنسی ام به من داده شده، شادی و قدردانی را تجربه می کنم. پس از آن وقتی شاهد این هستم که آن رهجوهایم خودشان به راهنماهایی توانمند تبدیل شده اند، این برایم بسیار ارزشمندتر است.
چالشها و سختیهای راهنما بودن تا حد زیادی به آن دسته از اعضایی مربوط میشود که میخواهند کارها را به روش خودشان انجام دهند، و با فکر خودشان راه بروند. برای این نوع رفتارها خیلی زود فیوز من میپرد. من می خواهم و ادامه می دهم، همچنان به آنها گوش می دهم و با آنها صحبت می کنم، هنوز تماس های تلفنی آنها را می پذیرم و با آنها تماس می گیرم، زیرا من مبارزۀ آنها را درک می کنم و می خواهم ببینم آنها بهبود می یابند اما از کسی که این تعهد را نشان نمی دهد حمایت نمی کنم. اعتقاد من بر این است که پایداری و مقاومت برای بهبودی حیاتی است.
بیشتر ترجیح من برای راهنما بودن این است که این کار را به صورت شخصی و فردی انجام دهم. دورۀ کووید همه ما را مجبور به ایجاد یک سری تغییرات کرد، اما در وضعیت ایده‌آل من باید با رهجوی خودم در اتاقی بنشینم و زبان بدن او را یادداشت کنم و همچنین به او گوش دهم. البته من همچنین یک مقدار کم شنوایی هم دارم که مخصوصاً پای تلفن یا جلسات آنلاین چالش های خاص خودش را ایجاد می کند، بنابراین ترجیح می دهم رو در رو بنشینم.
من در حال حاضر شخص بهتری هستم زیرا راهنما بودن اهمیت اولویت دادن به دیگران را برای من تقویت کرده است.
امروزه من در وهله اول با رهجوی جدیدم به عنوان راهنمای موقت کارم را شروع می کنم تا ببینم چگونه با یکدیگر پیش میرویم و آیا با هم تناسب داریم و همچنین بفهمم که برادر معتاد جنسی ام چقدر برای بهبودی اش جدی است.
آیا من هیچ وقت خسته می شوم؟ حتی ممکن است ببُرم؟ بله البته. آیا من هرگز می خواهم از SA و همه چیزهایی که به دنبال دارد فرار کنم؟ البته بله. اما آیا من این کار را انجام می دهم؟ خب بهتر است به این سوال جواب بدهم: آیا می‌خواهم به زندگی پر از بدبختی، شرم و گناه، زندگی پر از حسرت، حسادت و کینه و دهها نقص شخصیتی دیگر برگردم؟
واقعاً نیازی به جواب دادن من نیست. و راهنما بودن همیشه بخش بزرگی از بهبودی مداوم من خواهد بود. سپاسگزارم نیروی برتر من، متشکرم SA، و متشکرم از شما همسفران من.
