ایمیل:    hi@saesfahan.ir      |      آدرس جلسات بانوان:    0799 683 0913      |      آدرس جلسات آقایان:    3313 511 0913

انجمن معتادان جنسی گمنام

داستان اعضاء

« راهنما شدن، بهترین راه پیشگیری از لغزش »

راهنما شدن، بهترین راه پیشگیری از لغزش

انتقال پیام برنامه و برقراری ارتباط با سایر انسان‌ها برای او حیاتی بوده است تا یک تجربه معنوی مداوم داشته باشد و او را هوشیار نگه دارد.

من راهنمای خودم را در یک جلسه آنلاین SA ملاقات کردم که قبلاً هرگز در آن شرکت نکرده بودم. این واقعیت که هر دوی ما تصمیم گرفتیم در همان روز به همان جلسه بپیوندیم، نشان دهنده عشق نیروی برترم به من است. ملاقات با او در زمانی اتفاق افتاد که احساس تنهایی و جدایی می‌کردم، در آرزوی احساس عشق و درک توسط نیروی برترم.

بعد از آن جلسه آنلاین، حدود دو ساعت تلفنی صحبت کردیم و تجربیات خود را به اشتراک گذاشتیم و با هم ارتباط برقرار کردیم. در طول مکالمه احساس می کردم که خدا مرا در آغوش گرمی می گیرد و همه چیز درست می شود. از طریق آن تماس تلفنی، من باور داشتم که خدا متوجه من شد، می دانست که در چه حالی هستم، و به طور خاص کسی را نزد من فرستاد تا به من کمک کند تا عشقش را احساس کنم.

چند هفته بعد، راهنمای جدیدم در یک جلسه که بیش از چهار ساعت طول کشید، 12 قدم را برایم مرور کرد. پس از انجام قدم ها، او مرا تشویق کرد که فوراً رهجوهای دیگری را پیدا کنم و شروع به انتقال پیام کنم. به‌عنوان یک کمال‌گرا که در حال بهبودی است، ترس از انجام کامل راهنما شدن داشتم و به این فکر می‌کردم که آیا به اندازه کافی خوب هستم یا خیر. او در پاسخ به عبارت قدم 12 اشاره کرد که می گوید: “ما سعی کردیم پیام را منتقل کنیم” (SA 208). تا زمانی که حاضر بودم تلاش کنم، می توانستم راهنما باشم.

من نگران این بودم که در آن زمان فقط چند روز هوشیار بودم. اما او با من مشارکت کرد و گفت که چگونه سال ها در برنامه لنگ میزد و تا زمانی که شروع به رهنما شدن برای دیگران نکرد هرگز هوشیار نشد. به دلیل تجربه او، متوجه شدم که راهنما شدن فوری برای من حیاتی است تا یک تجربه معنوی مداوم داشته باشم. وقتی کار با دیگران را شروع کردم، متوجه شدم که هیجان و شادی انتقال پیام و برقراری ارتباط با انسان‌های دیگر بسیار بیشتر از هیجان و لذت موقتی رفتارهای مخرب جنسی است. خداوند چندین برادر را در مسیر من قرار داد که به من اجازه دادند تا با آنها را به سرعت قدمها را مرور کنم، همانطور که راهنمای من برای من انجام داد.

من با یک برادر در یک چت گروهی بین المللی SA ملاقات کردم و معلوم شد که او فقط به اندازۀ چند دقیقه با من فاصله دارد! من چندین بار با او ملاقات کردم تا قدم ها را کار کنیم و این من را در بهبودی بسیار تقویت کرد. ملاقات چهره به چهره و به صورت آنلاین با دیگر رهجوها به من کمک کرد تا ارتباط و مشارکتی را که می خواستم ایجاد کنم.

معجزه دیگری حدود یک سال پس از آشنایی من با رهنمایم اتفاق افتاد. به این فکر افتادم که باید سفری را برنامه ریزی کنم تا او را ملاقات کنم و شخصاً در گروه خانگی خودم شرکت کنم، اگرچه تا آن زمان فقط به صورت آنلاین در آن گروه شرکت کرده بودم. از پرواز به ایالت دیگر برای شرکت در جلسه SA که هرگز شخصاً در آن شرکت نکرده بودم عصبی بودم، اما تصمیم گرفتم ادامه دهم و به نیروی برترم اعتماد کنم که همه چیز درست می شود.

سفرم موفقیت آمیز بود! از گذراندن وقت با او به صورت حضوری و همچنین ملاقات با بسیاری از برادران دیگر که فقط به صورت آنلاین با آنها آشنا شده بودم، لذت بردم. روزی که من بازدید کردم، یک جلسه سخنرانی ویژه برنامه ریزی شده بود که در آن سه نام انتخاب می شدند تا تجربیات خود را با گروه به اشتراک بگذارند. اتفاقا من به عنوان یکی از سخنرانان انتخاب شدم! این شواهد دیگری از عشق نیروی برتر من به من بود. از فرصتی که برای به اشتراک گذاشتن داستانم به دست آمد و حمایت و عشق برادران بهبودی ام را شخصاً احساس کردم بسیار سپاسگزار بودم.

اولین ملاقات من با راهنمایم از طریق تلفن و همچنین سفر من برای ملاقات حضوری با او تنها تعدادی از معجزات بسیاری است که از طریق برنامه SA اتفاق افتاده است. اگرچه من یک راهنمای ناقص هستم، اما یاد می‌گیرم که عشق نیروی برتر من محدود به نقص‌های من نیست. دارم یاد می‌گیرم که خداوند مسئول شفای دیگران است و وظیفه من این نیست که رهجویانم را اصلاح کنم یا نگران کنترل نتایج تلاش‌هایم برای انتقال پیام بهبود باشم.

زمانی که روی کمک به دیگران برای احساس عشق خداوند تمرکز می کنم، بیشترین محبت خدا را احساس می کنم.

عشقی که از طرف خدا در اولین تماس تلفنی با راهنمایم احساس کردم، همچنان که راهنمایی می کنم و دیگران را دوست دارم، بیشتر می شود. خنده دار است که چگونه خدا راهی برای گفتن چیزهایی به رهجوهایم دارد که خودم باید آن ها را بشنوم. زمانی که روی کمک به دیگران برای احساس عشق خداوند تمرکز می کنم، بیشترین محبت خدا را احساس می کنم. درست همانطور که دکتر باب در کتاب بزرگ به مشارکت می کند، من یاد می گیرم که هر بار که سعی می کنم به شخص دیگری در برنامه کمک کنم، “در برابر، خودم را کمی بیشتر در مقابل احتمال لغزش بیمه می کنم” (AA 181).

آمریکا
زاک ا.

آمریکا، یوتا

جلسات

دیگر داستان های اعضاء