تنها نیاز برای عضویت، تمایل به ترک شهوت و هوشیاری جنسی است.
ما با خوشامدگویی به تازه واردان به SA، به تمایل آنها برای متوقف کردن افکار و اعمال پنهانی خود و عکس العمل ایشان به برنامۀ انجمن گوش می سپاریم. کسانی که وقتی اولین بار تعریف ما از هوشیاری جنسی را می شنوند و با تردید به آن نگاه می کنند، وحدت گروه ما یا ارتباط ما با خداوندی که خود درک می کنیم را تهدید نمی کنند. در عین حال، این سنت روشن میکند که ما اعضای SA برای خودمان به چه چیزی تمایل داریم، و چه نوع تجربه، قدرت و امیدی را باید در اختیار تازه وارد قرار بدهیم.
پیش از صحبت در مورد هوشیاری، سنت سوم از “تمایل به توقف شهوت” اسم می برد. به نظر می رسد که این تمایل نه تنها شرط عضویت در SA است، بلکه لازمۀ هوشیاری جنسی نیز هست. بعضی از ما مجبور شدیم این موضوع را به روشی سخت یاد بگیریم، و سالها را صرف شمارش روزهای به اصطلاح «هوشیاری فنی» کنیم، بدون اینکه واقعاً از شهوت دست بکشیم. در نهایت ما به مشکل برخوردیم، گاهی اوقات به طور مکرر. مطمئناً، ما برای مدتی در برابر خودارضایی و رابطه های جنسی غیرقانونی و رابطه های مخرب مقاومت می کردیم، اما دست از شهوت برنداشته بودیم. گاهی که کاملاً متوجه تمایل خودمان نبودیم، با چشمان خود و با نگاه کردن شهوت را تغذیه می کردیم، در خاطرات قدیمی غوطه ور می شدیم یا خیالات جنسی را در ذهن خودمان می ساختیم. شاید در واقع تمایل ما شهوترانی بود، نه متوقف کردن شهوت. آیا واقعا هوشیار بودیم؟
قدم اول به وضوح شهوت را به عنوان مشکل ما شناسایی می کند، و تجربه ما به ما می گوید که فقط با پیروزی مداوم و پیش رونده بر شهوت، می توانیم هوشیار بمانیم. برای متوقف کردن شهوت و حفظ هوشیاری جنسی نیازمند کار کردن قدم ها هستیم. هر شخص صرفاً با ابراز تمایل به ترک شهوت و هوشیاری جنسی، عضو SA می شود.
همانطور که یکی از اعضای SA اظهار می کند: “من امروز هوشیار هستم!” از گفتن آن در جلسات و به سایر اعضا از طریق تلفن لذت می برم. احساس میکنم هر روزی که رفتار مخرب جنسی ندارم به یک موفقیت واقعی دست پیدا کرده ام، مثل پس انداز کردن در بانک است. من در مسیر و راه یک زندگی بهتر هستم. من مشتاقانه منتظر زمانی هستم که بتوانم به عنوان یک عضو قدیمی در انجمن باشم و به دیگران بگویم که این برنامه چگونه برای من کار کرده است.
با این حال، من از شهوت رها نبودم، بر عکس از این رهایی خیلی هم دور بودم. چشمانم خیلی وقت ها ولگردی می کردند و به دنبال کسی می گشتند که به او بچسبند. گاهی اوقات قسمت هایی از تصاویر قدیمی یا روابط قدیمی را در ذهنم پخش می کردم. گاهی اوقات حتی خاطراتم را اصلاح می کردم و «بهبود» میدادم. من عمل جنسی انجام نمی دادم، اما شهوت را دنبال می کردم.
وقتی پاکی ام را از دست دادم، نمی دانستم از کجا ضربه خورده ام. تا یک دقیقه قبل پاک بودم و دقیقه بعد لغزش مثل یک قطار باری از روی من گذشت. مدتی طول کشید تا مسئله را برای خودم روشن کنم. من و راهنمایم به این نتیجه رسیدیم که باید از اول با راهنمای جدیدی شروع کنم. راهنمای جدیدم من را از طریق کارکرد بسیار متفکرانه و پرمحتوا در قدم یک، راهنمایی کرد. متوجه شدم، تا پیش از آن در حالی که مدتی انجام رفتارهای جنسی را کنار گذاشته بودم، اما هرگز شهوت را تسلیم نکرده بودم. سعی کرده بودم مصرف آن را کنترل کنم و لذت ببرم.
من دیگر مانند گذشته خودم را سرگرم شهوت نمی کنم. وقتی شهوت در می زند، بی قدرتی خودم را نسبت به خودم یادآوری می کنم و از خدا می خواهم که به من تمایل تسلیم بودن را بدهد. من کاملاً از شهوت رها نیستم، اما “تمایل” دارم که به همان صورتی که آمده است، آن را تسلیم کنم، و وسوسه شهوت را به زیر نور بیاورم. هوشیاری من عمیق تر و غنی تر شده است. اکنون می بینم که هوشیاری من یک معجزه است، هدیه ای از طرف خدا. من باور دارم که در حال بهبودی هستم.
“آیا من امروز هوشیارم؟”
سوال مهمتر برای من این است که “آیا امروز تمایل دارم شهوت را متوقف کنم؟”