برنامه ی بهبودی معتادان جنسی گمنام واقعاً کار می کند، اگر شما آن را کار کنید.
اخیراً وقتی که با یکی از رهجوهای انجمن معتادان جنسی گمنام دیداری داشتم، او از من پرسید که ایدههای «بی قدرت بودن» و «داشتن حق انتخاب» چگونه میتوانند با هم کار کنند؟ من میتوانستم تناقض ظاهری را بین این که چگونه این گزینهها ممکن است با هم کار کنند ببینم، اما مشکلی با آن ندارم. الان می گویم که من فکر می کنم این موضوع چطوری کار می کند، بر اساس بخش هایی از کتاب «معتادان جنسی گمنام» یا همان «کتاب سفید»:
معتاد جنسی خود را به طور کامل از فضای اینکه چه چیزی درست و چه چیزی نادرست است، خارج کرده است. او کنترل خود را از دست داده، دیگر قدرت انتخاب ندارد و آزادی خود را برای متوقف شدن از دست داده است. شهوت به یک اعتیاد تبدیل شده است. موقعیت ما مانند یک انسان الکلی است که نمی تواند بیش از این الکل را تحمل کند و باید نوشیدن را متوقف کند؛ ولی گرفتار است و قدرت متوقف آن را ندارد. این موضوع در مورد معتاد جنسی هم صدق می کند، که نه می تواند شهوت را تحمل کند و نه می تواند آن را متوقف کند. (کتاب سفید – ص 202)
ما دریافتیم که می توانیم رفتارهای شهوت آلود خود را متوقف کنیم. همچنین دریافتیم که خوراک ندادن به گرسنگیِ جنسی، ما را نمی کشد و اینکه در واقع رابطه جنسی اختیاریست! به این ترتیب امید رهایی شکل گرفت و ما احساس زنده بودن را تجربه کردیم. ما به ادامه دادن تشویق شدیم. هرچه بیشتر و بیشتر از فکر کردن دائم به رابطه جنسی و خودمان دور شدیم و در عوض به خدا و دیگران رو آوردیم. (کتاب سفید – ص 204)
بسیارخب، پس من “آزاد نیستم که متوقف شوم”، اما “آیا می توانم متوقف شوم؟”، درسته این یک تناقض به نظر می رسد. شهوت از من قدرتمندتر است. به محض اینکه اجازه بدهم شهوت شروع شود، دیگر نمی توانم جلوی اتفاقات بعدی را بگیرم. و به همین دلیل است که کتاب های معتادان جنسی گمنام به من میگویند که از جنگیدن با شهوت دست بردار. من با شهوت جنگ نمی کنم، چون نمی توانم در برابرش پیروز شوم. من در برابر شهوت بی قدرت هستم، و جنگیدن با شهوت، فقط به شهوت قدرت بیشتری می دهد. من توانایی ام برای متوقف کردن شهوترانی با قدرت خودم را از دست داده ام (قدم یک).
اگر بخواهم امیدی به متوقف کردن شهوترانی و پاک ماندن داشته باشم، به نیرویی بزرگتر از خودم نیاز دارم. آن قدرت خداوند است (قدم دوم). من هر روز، در اولین لحظۀ روزم، زمانی که به بی قدرت بودنم در برابر شهوت آگاه می شوم، و زمانی که با وسوسه ها، محرک ها، و سایر نواقص شخصیتی و اخلاقی ام که مرا به سمت شهوترانی می کشاند مواجه می شوم، نیاز دارم که با یک تصمیم هوشیارانه آن را رها کنم و ازش دست بردارم، و شهوت و اصلاً تمام وجود خودم را تسلیم به خداوند کنم (قدم سوم). سپس اگر میخواهم امیدی به ادامه دادن راه پاکی، آن هم فقط برای یک روز در هر زمان، تا آخر عمرم داشته باشم، باید راه و سبک جدیدی برای زندگی ام ایجاد کنم (قدم چهارم تا دوازدهم).
خب پس معلوم می شود که من یک حق انتخاب دارم، اما مشخصاً نه انتخابی بر اساس بکار بردن قدرت خودم در مقابل شهوت. من آن قدرت انتخاب اولیۀ خودم را زمانی که یک معتاد جنسی شدم از دست دادم. اما، همانطور که به رهجوی خودم هم گفتم، من این حق انتخاب را دارم که تسلیم خدا باشم. این انتخابی است که می توانم انجام دهم. من می توانم انتخابی روشن و قاطع داشته باشم که شهوت و خودم و اراده و زندگیم را به خدا بسپارم، و او می تواند و می خواهد، آنچه را که من آزادانه به او می سپارم، بپذیرد. و سپس تا زمانی که من با نگرش و حالت تسلیم بودن به خواست و ارادۀ او برای زندگی ام ادامه بدهم، او میتواند و می خواهد که مرا پاک و هوشیار نگه دارد.
این همان چیزی است که از زمانی که من برنامه ی SA را کار کرده ام، برای من کار کرده، و شما هم “اگر آن را کار کنید، برایتان کار می کند”.
قدم ها کار می کنند، اگر آنها را به قدرت خدا کار کنید.
اگر میخواهید این کار را به تنهایی انجام دهید، تنها چیزی که میتوانم بگویم این است که موفق باشید. که البته به تنهایی هیچ وقت برای من کار نکرد.