من در آذر 1393 به برنامه پیوستم و اولین راهنماهای خود را از ایرلند/ایالات متحده از طریق دفتر خدمات جهانی SA پیدا کردم. در آن زمان، او 22 سال پاکی داشت و پس از آن در اردن مستقر شد. در اولین تماسم با او، او برنامه را به من معرفی کرد و از من خواست که قبل از کار کردن قدم ها، کل کتاب بزرگ AA را بخوانم. من موافقت کردم و تماس را قطع کردیم.
با این حال، انواع ترس ها بر من چیره شد. بیماری به سختی شروع به مبارزه کرد. همان شب برایش ایمیل فرستادم و او جواب داد که روز بعد تماس بگیرم.
در آن تماس، او تراز ترس از قدم چهار (AA 68) را با من به اشتراک گذاشت – اگرچه ما حتی قدم اول را شروع نکرده بودیم! او یک راه ساده برای انجام آن به من نشان داد: فهرست کردن ترس ها در جملات کوتاه. سپس از خودم بپرسم: “چرا من این ترس ها را دارم؟” و در ادامه: “چون من متکی به خود هستم و اتکا به خود همیشه من را ناکام گذاشته است.” و در آخر خواندن دعای ترس: «خدایا، لطفاً این ترسها را از بین ببر و توجه مرا به سمتی که دوست داری، معطوف کن».
برای تکمیل کار با پادزهر ترسها، او به من دستور داد که یک فهرست سپاسگزاری بنویسم. دلیل منطقی اش این است که اگر کسی به ترس های خود توجه کند، بیشتر آنها برآورده می شوند. با این حال، برای شکرگزاری، برکات خود را می شمارم و می بینم که چگونه نیروی برتر من کارهای شگفت انگیزی انجام داده است، با سهم حرکت کوچکی از من یا اصلاً بدون اینکه من سهمی در آن داشته باشم.
با پیروی از این دستور العمل، توانستم آن شب بر ترسهایم غلبه کنم و هر بار که این دستورالعملهای ساده را دنبال میکردم، بیشتر از قبل با آنها رشد میکردم. من از 27 اردیبهشت 1396 هوشیار هستم و واقعاً از ابزار تراز ترس و سپاسگزاری که این مرد مهربان در دومین روز کار فعالانه من در برنامه به من آموزش داد سپاسگزارم.