ایمیل:    hi@saesfahan.ir      |      آدرس جلسات بانوان:    0799 683 0913      |      آدرس جلسات آقایان:    3313 511 0913

انجمن معتادان جنسی گمنام

داستان اعضاء

« سه سطح آشفتگی »

سه سطح آشفتگی

من معتقدم که هر تازه وارد SA دارای سه سطح اختلال یا آشفتگی است: وسوسه، وسواس، و اجبار. سطح آخر، اجبار، ابتدا باید شکسته شود. این کار توسط تازه وارد با دنبال کردن هر پیشنهاد راهنمایش انجام می شود. وقتی یک راهنما اقدامی را پیشنهاد می‌کند، بلافاصله با تصمیمی روبرو می‌شوم: پیشنهاد راهنما را دنبال کنم یا کاری را که می‌خواهم انجام دهم. یکی اجبار را از بین می برد، دیگری من را به همان چیزی که همیشه بودم برمی گرداند. من مجبور نیستم بخواهم که از پیشنهادات پیروی کنم. ام اگر بخواهم در بهبودی پیشرفت کنم، این کار را انجام می دهم.

عمل پیروی از پیشنهادات راهنما، رابطۀ راهنما/رهجویی را ایجاد می کند. اگر تصمیم بگیرم از پیشنهاد راهنمایم پیروی نکنم، دارم از خودم راهکار می گیرم. من نمی توانم به تنهایی از شر اجبار خلاص شوم زیرا نفس هرگز ارضا نمی شود و من کنترلی بر نفس ندارم. مقاومتی که در پیروی از پیشنهاد راهنمایم احساس می کنم، بیماری است که با آن مبارزه می کنم. تسلیم مداوم و پیروی از هر پیشنهادی، اجبار را می شکند.

حالا کار روی وسواس شروع می شود. من به رهجوها پیشنهاد می کنم با هر وسوسه ای به نیروی برتر خود مراجعه کنند (“وسواس ذهنی” الکلی ها). وقتی یک وسوسه شهوت وارد می شود، در ابتدا در ضعیف ترین حالت خودش است، و اگر فوراً به سراغ نیروی برتر خود بروم و از او درخواست کنم که حضور پیدا کند، آرامش به من باز می گردد. سپس عشق و شادی به من سرازیر می شود، من احساس آرامش و رهایی می کنم و “فکر” من به “من واقعاً این را نمی خواهم” تغییر می کند. هر بار که فوراً شهوت را تسلیم می کنم، وسوسه ها از هم دورتر و دورتر می شوند و قدرتشان کمتر می شود. در نهایت به حدی ضعیف می شوند که وسواس از بین می رود.

اما اگر مکث کنم و در هنگام بروز وسوسه بلافاصله سراغ نیروی برتر خود نروم، وسوسه شروع به ضربه زدن می کند و من یک جرعه از شهوت می نوشم. سپس فاصله بین وسوسه ها نزدیک تر می شود، قدرت آنها تقویت می شود و وسواس فکری رشد می کند تا دوباره به اجبار تبدیل شود. من بدون کنترل، کارهای مخرب جنسی خواهم کرد – “پدیدۀ ویار نوشیدن” الکلی ها.

وقتی وسواس شکسته شد، بهبودی را تجربه می کنم. بهبودی رهایی از وسواس است نه رهایی از وسوسه. من فوراً هر وسوسه ای را تسلیم می کنم برای اینکه پاکی ام حفظ شود و در نتیجه در حال بهبودی باقی می مانم.

بدون بهبودی می توانم پاکی داشته باشم، اما بدون پاکی نمی توانم بهبودی داشته باشم. پاکی بدون بهبودی هم جای بدی برای زندگی است، یک صحرای درد و رنج. بدون بهبودی یا به عنوان یک مست خشک زندگی می کنم (بی قرار، تحریک پذیر و ناراضی) یا برای تسکین درد به داروی مصرفی خود باز می گردم.

بهبودی نتیجه پیروی از پیشنهادات راهنما با کار و تمرین روزانه 12 قدم است. بهبودی، زندگی کردن در اصول برنامه فقط برای امروز و در لحظۀ حال است. من نمی توانم برنامه خود را برای فردا یا دو ساعت آینده کار کنم، فقط می توانم آن را در لحظه ای که اتفاق می افتد کار کنم. من مجبور نیستم از چیزی که در پیش است بترسم زیرا وقتی برنامه خود را در لحظه کار می کنم، به زیباترین قدرت متصل هستم و این همه چیز است.

آمریکا
دنیس تی.

آمریکا، آلاسکا

جلسات

دیگر داستان های اعضاء