همانطور که اینجا نشسته ام و مدیتیشن می کنم، می بینم بزرگترین تهدیدی که شهوت متوجه من می کند این است که افسار روحم را می گیرد و آن را به گردن خودم می اندازد. برای من کاملاً غیرممکن است که واقعاً برای همسرم، فرزندانم و روابط مهم زندگی واقعی حضور داشته باشم. بله، من می توانم آن را برای یک مدتی بصورت ساختگی اجرا کنم، و ممکن است همه چیز خوب به نظر برسد. اما آنچه واقعاً اینجا اتفاق میافتد این است که من به دلیل احساس گناه و حالت «جنگ یا گریز» خودم به دیگران متصل میشوم. این همیشه در نهایت منجر به برخورد ناشایست با کسانی می شود که ادعا می کنم دوستشان دارم. این یک واقعیت اجتناب ناپذیر است. همیشه اتفاق می افتد. بنابراین، تنها گزینه من چیست؟
تنها گزینه من این است که به درد خواست و اشتیاقم برای تکیه کردن به خودم غلبه کنم. من باید بر هر انگیزه ای که به من می گوید فقط نگاه بعدی این بار صدمه ای نمی زند غلبه کنم، این دروغ بزرگ. من باید حاضر باشم تمام تلاشم را بکنم تا حتی یک روز هم از دیدن و فکر کردن به اینکه راه حل من در تکیه به خودم نهفته است، خلاص شوم. من باید به اصل منبع زندگی وصل شوم: حقیقت.
این همان استیصال و ناامیدی اولیه ای است که در کسانی که نمی توانند پاک شوند و پاک بمانند، وجود ندارد. بدون چنین ناامیدی مطلق در نقطۀ شروع، نمی توانم و نخواهم ایستاد. من از موقعیت شکست صددرصد، به زندگی خود ادامه خواهم داد.