موضوع: ناامیدی در برابر شهوت – مواجهه با واقعیت – پذیرش مشکل – نقش تکنولوژی در بهبودی (استفاده از اینترنت و تماس آنلاین) – تأکید بر فروتنی.
نام من جان است و من یک معتاد جنسی سپاسگزار و در حال بهبودی هستم. من از زمانی که به یاد دارم در برابر شهوت ناتوان بودم. متأسفانه دهه ها طول کشید تا سرانجام این واقعیت را تصدیق کنم. من اصالتاً اهل ایالات متحده هستم، اما من و همسرم در حال حاضر در فیلیپین زندگی می کنیم.
من اولین بار در سال 1391 به SA آمدم. ما در آن زمان در شمال غربی اقیانوس آرام زندگی می کردیم. نگرش پیش فرض من در طول جلسات این بود که به شدت قضاوت کننده باشم. به مشارکت ها گوش میدادم و بلافاصله فکر میکردم: «وای، این شخص مشکلات جدی دارد. من کارم عالیه!» مغز معتاد من نیز این اشتباه کلاسیک را مرتکب شد که معتقد بود به نوعی می توانم به تنهایی هوشیار بمانم. توهم واقعاً عمیق بود. بعد از چند ماه دیگر در جلسات SA شرکت نکردم و کمی بعد دوباره شروع به فعالیت کردم.
پایین ترین وضعیت من در سال 1401 رخ داد. من در حال بررسی وب سایت های مختلف بزرگسالان بودم در حالی که از طریق پیامک و از طریق چندین برنامه نصب شده روی تلفنم با زنان تماس می گرفتم. پول در حال ارسال بود و من به سرعت از کنترل خارج شدم. می دانستم که کارهایم اشتباه است، اما نتوانستم جلوی آن را بگیرم. شهوت مرا محکم در چنگال خود گرفته بود و رهایم نمی کرد.
در تجربه من، شهوت یک وسواس بی پایان با فانتزی ها و غیر واقعیت ها است. این شامل تثبیت غیرمنطقی بر خصوصیات فیزیکی است و در عین حال یک شخصیت دیگر را در من عینیت می بخشد. شهوت نقطه مقابل عشق است. خالی از همدلی است. سیری ناپذیر و حریص است. شهوت هرگز ارضا نمی شود. همیشه بیشتر و بیشتر می خواهد.
همسرم متوجه رفتار عجیب من شده بود و شروع به مشکوک شدن کرد. یک روز در دی ماه 1400، او تصمیم گرفت به طور تصادفی تلفن من را بردارد. پیام ها به سرعت کشف شدند و او بلافاصله با من روبرو شد. در ابتدا من عصبانی بودم، اما اکنون کاملاً معتقدم که آن روز نیروی برتر من به طور معجزه آسایی مداخله کرد تا من را نجات دهد. انکار به سرعت تبدیل به پذیرش شد. من عمیقاً می دانستم که “مهمانی به پایان رسیده است” (SA 28). این کابوس به اندازه کافی طولانی شده بود. من واقعاً در برابر شهوت ناتوان بودم.
من به سایت sa.org رفتم، شماره یک جلسه تلفنی را پیدا کردم و بعد از ظهر همان روز با آن جلسه تماس گرفتم. در حالی که اشکهایم را پاک میکردم، به شرکتکنندگان توضیح دادم که به شدت به کمک نیاز دارم. در کمال تعجب، همه به طرز باورنکردنی مهربان و با محبت بودند. چند نفر بلافاصله شماره تلفن خود را به من دادند. من تماس گرفتم، و شروع به دریافت تماسها و پیامکهای همیشگی منظم کردم. برخلاف همه شانسها، من موفق شده بودم کتاب سفید SA چاپ شدهام را از تقریباً یک دهه قبل نگه دارم. یک معجزه دیگر!
جایی که ما در فیلیپین زندگی می کنیم هیچ جلسه SA حضوری وجود نداشت، بنابراین من هنوز این تماس هفتگی را جلسه “خانه” خود می دانم. من به طور منظم تماس می گیرم و در وظایف رئیس کمک می کنم. برنامه من شامل شرکت در چندین جلسه SA Zoom در هر هفته است. اینها تقریباً 24 ساعت شبانه روز در دسترس هستند. چه نعمتی برای مردمی که در سراسر جهان هستند! من به اندازه کافی خوش شانس بودم که در این جلسات زوم با افراد فوق العاده زیادی آشنا شدم. اعتیاد من در شرم و انزوا رشد می کند، بنابراین شرکت در معاشرت منظم بسیار مهم است. تماس گرفتن از طریق واتس اپ بخش مهمی از بهبودی مداوم من است.
کار بر روی 12 قدم به من آموخت که بهتر یا بدتر از هیچ کس دیگری نیستم. منیت بینظیر سابق من برای خدمت به دیگران در این برنامه عقبنشینی کرده است. من در حال حاضر با بی قدرتی و صداقت مشارکت می کنم. دیگر به من مربوط نیست. چه آرامش باورنکردنی!
این روزها زندگی خیلی بهتر شده است. از طریق معجزه فن آوری مدرن، من می توانم به طور منظم در برنامه SA شرکت کنم. زندگی در آن سوی کره زمین از کشور مبدأ من هیچ خطری برای هوشیاری مداوم من ندارد. تنها چیزی که نیاز دارم اتصال به اینترنت و نیروی برتر من است. و برای آن هرگز نمی توانم به اندازه کافی سپاسگزار باشم.