« هوشیاری جنسی واقعاً کلید یک آزادی شاد و لذتبخش است »

موضوع: اهمیت آزادی و شادی در بهبودی جنسی، تأثیر اعتیاد جنسی بر زندگی فرد مصرف کننده و اطرافیان، نقش حمایت گروه و جلسات بهبودی، تجربیات شخصی نویسنده از مراحل بهبودی و موفقیت‌ها.

بیایید با چند آمار شروع کنیم. کلمه شاد در کتاب معتادان جنسی گمنام هفت بار و در کتاب الکلی های گمنام 16 بار آمده است. کلمه لذتبخش در کتاب SA هشت بار و در کتاب الکلی ها 12 بار آمده است. آزادی فقط چهار بار در کتاب الکلی ها آمده و 37 بار در کتاب SA استفاده شده است. این مرا به این باور می رساند که آزادی برای افراد معتاد جنسی مهمتر از افراد الکلی است. این بدان معنا نیست که آزادی برای افراد الکلی مهم نیست، بلکه به این معناست که آزادی برای ما مهمتر است. بنابراین، آزادی برای یک معتاد جنسی، و نه فقط هم آزادی، بلکه آزادی شاد و لذتبخش چیست؟ من نمی توانم به شما بگویم که برای دیگران چیست. من فقط می توانم به شما بگویم که برای من چیست. وقتی به انجمن معتادان جنسی گمنام آمدم، عضو یکی دیگر از انجمن های «S» بودم. من رفتار اصلی خود را تعریف کرده بودم، و این با بیانیه هوشیاری مشترک SA همزمان بود. بنابراین، زمانی که به SA آمدم کمی هوشیار بودم.

راه بهبودی من برای این آغاز نشد که در برابر شهوت، رابطه جنسی، الکل، نیکوتین یا هر چیز دیگری ناتوان بودم. بلکه به این دلیل بود که زندگی من غیرقابل اداره شده بود. همسرم مرا رها کرد، بچه ها را برد، خانه، ماشین، شغل و از همه مهمتر آبرویم را از دست دادم. شش ماه از جلسات ‘S’ برای من گذشت تا اینکه به AA ملحق شدم و شروعی واقعی برای بهبودی داشتم. من یک معتاد جنسی واقعی و همچنین یک الکلی واقعی هستم، و نمی توانستم به تنهایی متوقف شوم. اعتقاد من این است که هرکسی که در حال بهبودی از هر اعتیادی است دیوانه نوشیدن الکل می شود.

در یک کابوس گرفتار شده بودم و نمی توانستم از خواب بیدار شوم. یک روز فعالیت جنسی نداشتن هم برای من به سختی ممکن بود، و چند روز که غیرممکن. من روزی چند بار به جلسات ‘S’ و جلسات AA رفتم. می‌توانستم بدون نوشیدن مشروب بروم، اما نمی‌توانستم از فعالیت جنسی دست بردارم. پس از چهار ماه و نیم هوشیاری شروع و توقف (عمدتاً شروع)، اقدام به خودکشی کردم و در یک مرکز درمانی بستری شدم.

پس از حدود 30 روز، من را با ابزارهایی به خانه فرستادند تا به من کمک کنند تا مدت زیادی زنده بمانم تا انجمن بتواند به کمک من برای زنده ماندنم و ادامه بدهم. با اشتیاق دوباره شروع به بهبودی کردم. زندگی کمی بهتر شد، کار پیدا کردم، به جلسات رفتم، چندین ماه هوشیار بودم، آرامشی در زندگی ام احساس کردم و در نهایت دوباره ازدواج کردم. اما هنوز هیچ احساس شادی، لذت یا آزادی واقعی نداشتم. من کار بزرگی انجام دادم که آن را جعل کردم. شخصیت صحنه ای من به جز من برای همه خوب به نظر می رسید. من شنیده ام که مردم می گویند درونشان با بیرون دیگران همخوانی ندارد. ولی درون من با بیرون من مطابقت نداشت.

من حدود چهار سال به این شکل زندگی کردم. سپس یک لغزش شدید داشتم. لغزش نبود. این یک عود بود، و من به کسی نگفتم که واقعاً در زندگی من چه می گذرد. به جای خرید فیلم های مستهجن، وارد آپارتمان مردم می شدم و با پورنوگرافی آنها خودارضایی می کردم. زندگی من طی نه تا دوازده ماه بعدش به تدریج غیرقابل اداره شد. بالاخره وقتی شخصی به خانه آمد و مرا در آپارتمانش دید ترسیدم و فرار کردم و به یکی از دوستانم در AA گفتم که چه اتفاقی افتاده است. او به من جرأت داد تا حقیقت را در مورد آنچه در زندگی من می گذرد به همسرم و گروه ‘S’ بگویم.

مشکل این بود که من در مورد قدم ها صحبت کرده بودم، در مورد قدم ها خوانده بودم، به جلساتی درباره قدم ها رفته بودم، اما در واقع آنها را کار نکرده بودم. یکی دیگر از دوستان به من چند نوار با دستورالعمل های مربوط به قدم ها همانطور که در کتاب بزرگ AA نوشته شده بود به من داد. به طور جدی و با استفاده از نوارها و کتاب بزرگ AA، از قدم اول تا قدم دوازدهم رفتم. من بیداری معنوی را که در قدم دوازدهم وعده داده بدست آوردم و زندگی من از آن زمان دیگر به شکل سابق نبوده است. امروز می توانم کارهایی را انجام دهم که قبلاً نمی توانستم انجام دهم. می توانم چیزهایی را احساس کنم که قبلاً نمی توانستم احساس کنم. و من به چیزهایی اعتقاد دارم که قبلاً نمی توانستم باور کنم.

سالها بعد، از طریق دست غیبی خداوند، به SA راه یافتم. من با افرادی که واقعاً درک می کنند که شهوت مشکل اصلی من بوده است احساس شباهت و راحتی می کنم. ارتباط با دیگران اکنون مهمتر از همیشه است. حتی در زمان‌های دردسرساز، مانند این همه‌گیری کووید-19، من هنوز موهبت‌های هوشیاری، آرامش، سلامت عقل و معنویت را دارم. من مرتباً به صورت آنلاین (از طریق زوم) یا تلفنی در جلسات شرکت می کنم. من روزانه با سایر اعضای انجمن صحبت می کنم. و مهمتر از همه، من از قدم ها برای ماندن در تماس آگاهانه با خداوند استفاده می کنم.

به لطف خدا، دوازده قدم و همراهی، از 24 مهر 1370 هوشیار بوده ام. بر شهوت پیروز شده ام، و امروز بدون نیاز به اعمال جنسی، آزادی شاد و لذتبخشی دارم. رها از اسارت نفس، و از اسارت شهوت. و بسیاری چیزهای دیگر که من هرگز به اندازه کافی به خاطرشان سپاسگزار نخواهم بود. امروز می دانم که بهبودی من مهمترین دارایی است که دارم. ارتباط آگاهانه با خدا به تمام مشکلات امروز من پاسخ می دهد.

«با وجود این، علی‌رغم پرسش‌ها، کشمکش‌ها و سردرگمی‌هایی که از سر گذرانده‌ایم، متوجه می‌شویم که هوشیاری جنسی واقعاً «کلید آزادی شاد و لذتبخش است که در غیر این صورت هرگز نمی‌توانستیم درک کنیم.» (کتاب سفید انجمن معتادان جنسی گمنام – ص. 2). من بر این باورم که اگر مسیری را که من طی کردم به طور کامل دنبال کنید. شما نیز می توانید در آزادی شاد و لذتبخش زندگی کنید.