ایمیل:    hi@saesfahan.ir      |      آدرس جلسات بانوان:    0799 683 0913      |      آدرس جلسات آقایان:    3313 511 0913

انجمن معتادان جنسی گمنام

داستان اعضاء

« عمق دعای آرامش »

عمق دعای آرامش

موضوع: بررسی معانی عمیق‌تر دعای آرامش، تأکید بر پذیرش واقعیت‌های غیرقابل تغییر به‌عنوان بخشی از زندگی، نقش نیروی برتر در هدایت تصمیمات و رفتارهای فردی.

من از خدا، آن‌گونه که او را درک می‌کنم، شجاعت تغییر را درخواست می‌کنم. کی و چگونه این کار را انجام می‌دهم؟ هر بار که دعای آرامش را می‌خوانم، این عبارت در آن وجود دارد. از همان ابتدای بهبودی‌ام، این دعا را دوست داشته‌ام. ما اغلب آن را در جلسات گروهی، کارگاه‌ها و دوره‌های بازپروری می‌خوانیم. این دعا با کلماتی ساده، مفاهیمی عمیق را بیان می‌کند، اما گاهی حواسم پرت می‌شود و آن را صرفاً به شکل خودکار تکرار می‌کنم.

یک روز فهمیدم که این دعا پیشنهاد نوعی ترازنامۀ دو ستونی را می‌دهد. در ستون اول، چیزهایی قرار دارند که نمی‌توانم تغییر دهم و در ستون دوم، چیزهایی که می‌توانم تغییرشان دهم. برای هر چیزی که نمی‌توانم تغییر دهم، از خدا آرامش می‌خواهم. برای آنچه می‌توانم تغییر دهم، از خدا شجاعت طلب می‌کنم. و برای تشخیص تفاوت این دو، از او بینش و آگاهی می‌خواهم.

هر بار که این تمرین را در موقعیت‌های خاص زندگی‌ام انجام داده‌ام، احساس کرده‌ام که دعا درخشش جدیدی پیدا کرده است.

مطابق با ترتیب این دعا، ابتدا چیزهایی را که نمی‌توانم تغییر دهم می‌نویسم. نمی‌توانم گذشته‌ام را تغییر دهم؛ گذشته سپری شده و تمام شده است. در مورد آینده نیز نمی‌توانم کاری انجام دهم؛ آینده خواهد آمد. یکی دیگر از چیزهایی که نمی‌توانم تغییر دهم این است که، از زمانی که به شهوت معتاد شده‌ام، هرگز قادر به کنترل یا لذت بردن از آن نخواهم بود. همچنین نمی‌توانم دیگران را تغییر دهم. برای همه این موارد و چیزهای دیگری که احتمالاً فراموش کرده‌ام، از خدا می‌خواهم که به من آرامش و پذیرش چیزها همان‌گونه که هستند را عطا کند.

حالا چیزهایی را می‌نویسم که می‌توانم تغییر دهم. می‌توانم از انزوای خود خارج شوم و در انجمن شرکت کنم. اگر شهوت حمله کرد، می‌توانم از مبارزه با آن خودداری کنم، و در عین حال تسلیم نشده و به آن عمل نکنم. چطور؟ با انتخاب مسیر سوم که همان تسلیم است. با پذیرفتن اینکه من در برابر شهوت ناتوان هستم، اما خدا ناتوان نیست. و با سپردن این شهوت به خدا، او می‌تواند آن را از من دور کند.

وقتی این موارد را با یک عضو دیگر انجمن در یک تماس تسلیم یا جلسه مطرح می‌کنم و آن‌ها را در برابر خدا نیز می‌پذیرم، در حال تمرین قدم‌های صفر، یک، دو، سه و پنج هستم.

با کار کردن روی گام‌های چهار تا نه، می‌توانم اشتباهاتم را بفهمم تا آن‌ها را تکرار نکنم، خودم را بهتر بشناسم، با گذشته‌ام آشتی کنم و آسیب‌هایی که به دیگران رسانده‌ام را جبران کنم. همه این‌ها از من در برابر بازگشت به لغزش محافظت می‌کند تا زندگی‌ام دوباره غیرقابل مدیریت نشود.

اما در زمان حال، چگونه می‌دانم که اشتباه کرده‌ام؟ و چگونه فروتنی لازم برای اعتراف به آن را فوراً پیدا می‌کنم؟ باور دارم که کار کردن روی گام دهم، به‌عنوان مرور همه قدم‌های قبلی، به من شجاعت می‌دهد که فروتن باشم و زمانی که اشتباه کرده‌ام آن را بشناسم.

شجاعت تغییر… من این شجاعت را ندارم، اما خدا آن را به من خواهد داد اگر فروتنانه درخواست کنم. به همین دلیل دعای آرامش را دوست دارم. این دعا بخشی از گام یازدهم من یعنی دعا و مراقبه است. تجربه کرده‌ام که کار کردن روی گام یازدهم تغییری بسیار عمیق و بیداری روحانی به همراه دارد.

برنامه سپس از من دعوت می‌کند تا پیامی را که راه‌حلی برای شهوت‌پرستی ارائه می‌دهد، به معتادی که هنوز در رنج است منتقل کنم. این ارزشمند است که روی قدم‌ها کار کنیم و شیوه‌ای متفاوت برای زندگی بیاموزیم.

این شیوه جدید زندگی چیست؟ به معنای به‌کارگیری این اصول در تمام امور زندگی‌ام است. ابتدا هوشیار شدم و توانستم عمل کردن به شهوت را متوقف کنم. سپس بهبود من با غلبه تدریجی بر شهوت ادامه یافت. این کاری است که برای بقیه عمرم با من خواهد بود. همچنان نواقص شخصیتی ام را کشف می‌کنم و تلاش می‌کنم روی آن‌ها کار کنم.

اخیراً می‌خواستم تیم خدماتی برای کمیته اطلاع‌رسانی عمومی تشکیل دهم. پیام‌هایی ارسال کردم تا این ایده را مطرح کنم، اما کسی توجهی نکرد. فهمیدم که پیام فرستادن راهی آسان و راحت برای سازمان‌دهی بود، اما این روش واقعاً باعث ایجاد ارتباطی حقیقی با سایر اعضا نشد. پیام فرستادم چون نمی‌خواستم تک‌تک اعضا را به‌صورت فردی تماس بگیرم. تماس گرفتن برایم سخت است. در این مورد تنبلی کردم.

با آرامش می‌پذیرم که نمی‌توانم دیگران را وادار کنم آنچه می‌خواهم را انجام دهند و آن‌گونه که می‌خواهم رفتار کنند. آنچه می‌توانم تغییر دهم، نگرش تنبلی و تلاش حداقلی‌ام است. می‌توانم انرژی بیشتری صرف کنم و به هر عضو زنگ بزنم تا پیوند و ارتباطی ایجاد کنم. می‌دانم این برایم خوب است. نمی‌توانم نتیجه را کنترل کنم، چرا که این در دستان خداست.

گرایش من این است که با کمترین تلاش به اهدافم برسم و گاهی وسوسه می‌شوم که همه کارها را به خدا واگذار کنم و خودم هیچ کاری انجام ندهم. اما خدا می‌خواهد من هم سهم حرکت خودم را انجام دهم. تسلیم به این معنا نیست که دست روی دست بگذارم و هیچ کاری نکنم؛ بلکه نیازمند عمل است، و برای آن شجاعت لازم است. شجاعت برای تغییر.

اسپانیا
خوان آ.

اسپانیا، بارسلونا

جلسات

دیگر داستان های اعضاء