موضوع: توصیف یک روز ویژه برای بهبودی که در شهر ترورو انگلستان برگزار شده است. – تاثیر عمیق و تجربیات روحانی – احترام به مرزهای شخصی، مانند انتخاب دست دادن به جای بغل کردن – تأکید بر احساس امنیت و حمایت در انجمن.
آخر هفته گذشته (اواسط فروردین 1403)، حدود 20 عضو SA حدود 14 ساعت را برای “روز بهبودی ترورو” در کورنوال، انگلستان (Truro یک شهر کوچک در جنوب غربی انگلستان) با هم سپری کردند. یکی از کوچکترین گروه ها در بریتانیا (جلسه Truro) میزبان این رویداد سالانه در گوشه جنوب غربی انگلستان بود.
این برای من چیزی بود که زندگی ام را به کلی تغییر داد. به دلیل تجربیات معنوی زیادی که از آن لذت می بردم، اغلب دیده می شدم که عینکم را در می آوردم تا اشک هایم را پاک کنم.
من هیچ مشکلی نداشتم که تنها زن در آنجا باشم، و این یک ادای احترام بزرگ برای بهبودی بچه هایی است که در این رویداد شرکت کردند. در میان همه احساس میکردم کاملاً در خانه هستم و هیچ فکری به شهوت نداشتم. و حتی برای دعای آرامش دست هم را گرفتیم، که به نظر می رسید همه ما با آن خیلی راحت بودیم. من به وضوح اعلام کردم که دست دادن را به بغل کردن ترجیح می دهم و همه با مهربانی به این خط ایمنی من احترام می گذارند. من بسیار خوشحال شدم که چگونه چنین گروه کوچکی این رویداد مختلط را مدیریت کرد.
ما با ثبت نام و به اشتراک گذاشتن نام و اعتیاد خود شروع کردیم و پس از آن یک جلسه عالی برگزار شد. سپس از خواندن و مشارکت در مورد قدم های 2 و 3 لذت بردیم. از یک مسابقه بهبودی سرگرم کننده در طول ناهار لذت بردیم، و گروه Truro با فکر کردن به نیازهای گیاهخواری، حلال و خاص ناهار را ترتیب داده بود.
در جلسه بعد از ظهر سخنران مهمان فوق العاده ما از آلاسکا از طریق ارتباط ویدیویی حضور داشت. شنیدن تجربه، نیرو و امید او شگفت انگیز بود. او یک بسته ساده از ابزارهای روحانی گذاشت که با خودم به خانه بردم. این به من زرادخانه قدرتمندی داد تا به طور مؤثرتر یک زندگی برنامه محور داشته باشم، خواه مستقیماً در حال بهبودی خود باشم یا “اصول را در همه امورم تمرین کنم”. او رویکرد ساختاریافته خود را با زمان های تعیین شده برای فعالیت های SA و خانواده اش توضیح داد. این برای من مفید بود زیرا راهنمای من و دیگران به من یاد می دهند که ساختار مشابهی را در زندگی خودم پیاده کنم.
من واقعاً متواضع شدم زیرا یک چیپ برای یک نقطه عطف هوشیاری قابل توجه برداشتم. متوجه شدم که در دوران هوشیاری چقدر در حال پیشروی بوده ام و ترسم از بازگشت به خانه و زندگی منزوی را در میان گذاشتم. من از آن برادرانی که با آنها توانستم این موضوع را با آنها دریافت کنم بسیار سپاسگزارم. روز را با یک جلسه تجدید پاکی روزانه و دعای قدم سوم به پایان رساندیم.
این بهترین تجربه بهبودی بود که من از زمان کنوانسیون اسکاتلند دو سال قبل داشتم. سالهاست که آنقدر خوشحال نبودم! شگفتی این تجربه با شام گروهی در جمعه شب آغاز شد، در هر دو روز پذیرایی صبحانه داشتیم و تا صبح یکشنبه ظرف ها را شستیم، زیرا چندین شرکت کننده از پیاده روی در ساحل با هم لذت می بردند. به طور کلی برای من تجربه شگفت انگیزی بود، و به عنوان تنها زن، همیشه احساس امنیت می کردم.
از کسانی که مسافت های طولانی را طی کردند و از همه کسانی که با هم این معجزه بهبودی را جشن گرفتند که من هرگز به اندازه کافی از آن سپاسگزار نیستم سپاسگزارم.