موضوع: پذیرش این که فرد به تنهایی نمیتواند بر شهوت غلبه کند – تغییر نگرش و تسلیم به خدا – تماس، حضور در جلسات، دعا و مراقبه.
به دلیل قدم 1، من پذیرفتم که در برابر شهوت کاملاً بی قدرت هستم. من هر روز تلاش می کنم این اصل را در تمام امورم به کار ببرم. من اغلب سعی می کنم به خودم یادآوری کنم که در برابر آنچه زندگی به من می دهد، اعم از کار، خانواده، احساسات، رویدادها یا هر چیز دیگری، بی قدرت هستم. وقتی مرتب لغزش می کردم، افکار و رفتارم را با بهانه بی قدرتی توجیه می کردم: اگر بی قدرت هستم، پس چاره ای جز لغزش کردن ندارم، درست است؟
نشریات برنامه چیز دیگری را به من نشان داده است. به عنوان مثال، کتاب سفید یک بخش کامل به نام “ما متوقف می کنیم” دارد که در آن آمده است: “ما آن را به عقب داشتیم. قبل از این، ما همیشه می خواستیم [یک نفر دیگر] به جای ما توقف کند – ما را تعمیر کند. اکنون، ما متوقف می شویم. و سپس با تسلیم شدن ما، قدرت خدا در ما مؤثر می شود» (ص 65). این ایده در چیزی که برخی در کتاب سفید آن را “18 چرخ” می نامند تکرار شده است. دو راه اول نویسنده برای غلبه بر شهوت و وسوسه عبارتند از: 1، تمرین اجبار را متوقف کنید، و 2، از تغذیه وسواس خودداری کنید. (به SA 158 مراجعه کنید)
ها؟! اگر ناتوان هستم چگونه می توانم متوقف شوم؟ من گیج شدم. اما راهنمای من وقتی گفت: “من ناتوان هستم اما بی انتخاب نیستم.” سپس یکی از دوستان نزدیک در برنامه گفت: «من ناتوان هستم اما درمانده نیستم. کسی هست که می تواند مرا به سلامت عقل بازگرداند. ممکن است اکنون او را پیدا کنم.» او آنقدر این را به من گفت که اکنون به سختی می توانم روی “من بی قدرت هستم” متوقف شوم بدون اینکه بقیه کلمات حکیمانه او از دهانم بیفتند.
این برای من در کتاب سفید نیز به زیبایی بیان شده است: «صرفاً دانستن و اعتراف به اینکه در برابر شهوت ناتوان هستیم، یا هر شکلی که کارهای جنسی ما داشت، فایده ای نداشت تا اینکه از حق خود برای انجام آن صرف نظر کردیم و آن را رها کردیم. هیچ اشتباهی در این تغییر روحی وجود نداشت. ما آن را می دانستیم و کسانی که در اطراف ما هستند می دانستند. تسلیم ساختگی وجود ندارد. و خدا را شکر، وقتی تسلیم شدیم و از جنگ دست کشیدیم، او همیشه آنجا بود و با آغوش باز منتظر بود. به جای اینکه ما را همانطور که می ترسیدیم بکشید، تسلیم اجبار را کشت!» (SA 85)
اخیراً وقتی در مورد این پارادوکس ظاهری بین توقف و تسلیم فکر میکردم، هدیهای پیدا کردم که برای من بسیار مفید بوده است. دوازده و دوازده می گوید: «. . . اثربخشی کل برنامه AA به این بستگی دارد که چقدر خوب و جدی تلاش کرده ایم به «تصمیمی برسیم که اراده و زندگی خود را به مراقبت خدا بسپاریم.» . . ” (12 و 12 34-35)
“ممکن است [من] او را اکنون پیدا کنم” (AA 59) به من می گوید که می توانم خدا را در زمان حال پیدا کنم – لازم نیست به خاطرات گذشته خود متکی باشم یا منتظر آینده باشم. بنابراین، من سعی می کنم این تصمیم حیاتی را اتخاذ کنم تا اراده خود را در لحظه کنونی تسلیم کنم. سعی میکنم هر چند ثانیه به خودم بگم خدا رو انتخاب کن!
صبر کن چگونه می توانم این کار را انجام دهم؟ با خودم می گویم این غیرممکن است. اما وقتی اراده و زندگیم را به خدا می سپارم، انتخاب واقعی من چیست؟ برای من، به زاویه رویکرد یا نگرش برمی گردد. من در لحظه حال تصمیم میگیرم: آیا نگرش خود وسواسی خواهم داشت یا تمایل؟
«خودخواهی – خود محوری! ما فکر می کنیم ریشه مشکلات ما همین است. تحت تأثیر صد نوع ترس، خودفریبی، خودخواهی و ترحم به خود است. . ” (AA 62).
در اینجا چند نمونه از اتفاقاتی است که وقتی من یکی از صدها شکل خودسواسی را انتخاب می کنم، اتفاق می افتد. من می ترسم، عصبانی، رنجیده، قضاوت کننده، کنترل کننده، شرمنده، ناصادق، افسرده، بی قرار، تحریک پذیر، و/یا ناراضی می شوم. این نگرش ها باعث درد شدید عاطفی من شده است (و خواهد شد). این دردی است که فریاد می زند که شهوت دارویش کند.
از طرف دیگر، من میتوانم با تمرین هر یک از ابزارهای برنامه زیر تمایلی را انتخاب کنم: برقراری تماس با برنامه، رفتن به جلسه، تغییر مکان، کمک به یک غریبه، خدمت به خانواده، انجام برخی کارها، آموزش دادن به خود ، جهت منظم و منظمی را انتخاب کنید، دعا کنید/مدیتیشن کنید. در نقطه وسوسه، من میتوانم تمایل به مردن را بدون تغذیه شهوت انتخاب کنم (SA 68: … این تغییر نگرش است که تسکین میآورد. به جای اینکه “باید آن را داشته باشم یا خواهم مرد!” می شود، “من حاضرم آن را نداشته باشم، حتی اگر بمیرم.”).
وقتی این نگرش تمایل را انتخاب می کنم، دری به روی نیروی برتر من باز می شود (به 12 و 12 34 مراجعه کنید). وقتی شروع به برقراری تماس آگاهانه با نیروی برتر می کنم، درد من تسکین می یابد. شروع کردم به این که خدا می تواند منبع آرامش من باشد. این برنامه عمل من است که در آن یک متانت مثبت را تمرین می کنم. با انتخاب نگرش تمایل، توجه خود را از خود و به خدا و دیگران معطوف می کنم. از طریق همین انتخاب ساده، خداوند به آرامی مرا از درد دور می کند و معجزات غیرقابل توضیحی در زندگی من رخ می دهد. ناگهان متوجه میشوم که به جای «تولیدکننده سردرگمی» به ابزار «هماهنگی» تبدیل میشوم (AA 61).
خدایا، همانطور که برای کشیدن نفس بعدی، قدم بعدی، فکر بعدی، اقدام بعدی ام آماده می شوم – به من شهامت و توانایی عطا کن تا فعالانه تمایل به خدمت را به جای خود وسواسی انتخاب کنم. باشد که آرامش، عشق و آسایشی را که در جستجوی آن هستم در تو بیابم.