موضوع: خارج شدن از مسیر بهبودی بهعنوان یک واقعیت رایج، توقف حضور در جلسات و قطع ارتباط با راهنما، ولی بازگشت مهمتر از وقوع این اشتباه است، تفکر اشتباه «میتوانم با آن کنار بیایم».
در طول سالها، بارها با راهنمای خودم تماس گرفتهام تا نگاهم به بخشی از بدن یک زن یا یادآوری خاطرات هیجانانگیز یا آزاردهنده را تسلیم کنم. او پاسخ می داد: «این کاری است که ما انجام می دهیم. ما معتاد جنسی هستیم و در برابر شهوت آسیب پذیر هستیم. کاری که بعدا انجام می دهیم مهم است. کلید این است که حق شهوترانی خود را به خدا بسپاریم.» هوشیاری و بهبودی من مستلزم پذیرش این موضوع است که من به عنوان یک معتاد جنسی این تجربیات را خواهم داشت. “پذیرش” راه من را به سوی آرامش باز می کند.
در سالهای اخیر متوجه شدهام که خارج شدن از مسیر SA بخشی از معتاد جنسی بودن است. من متوجه می شوم که می توانم یعنی ممکن است از مسیر خود منحرف شوم. یک مشکل متداول، توقف در رفتن به جلسات است. قطع تماس با راهنما و سایر افراد معتاد جنسی یکی دیگر از مشکلات رایج است. اینکه دیگر درونیاتم را افشا نکنم هم همانطور که در کتاب سفید ما تاکید شده است، اتفاق می افتد.
در نهایت، یا شاید مهمتر از همه، یک نسخهای از «من میتوانم با آن کنار بیایم» مغزم را تحت تأثیر قرار میدهد. این شش کلمه خطرناک ترین کلمه ای است که می تواند به ذهن من خطور کند. آنها اغلب هنرمندانه پنهان می شوند. ما در کتاب سفید خود مثال هایی داریم: «این کلید مال اون دختره است. من نمی توانم آن را دور بندازم»، «بعداً از شر مجلاتم خلاص خواهم شد.»، «خیلی قدرتمند است! هیچ کس هم که نمی فهمد» (SA 67) فکر اصلی «من میتوانم با آن کنار بیایم». تقریباً همیشه این جمله که «اما تو نمی فهمی – من با تو فرق دارم.» بیرون رفتن و دوباره برگشتن توی برنامه هیچ اشکالی ندارد. این بخشی از یک معتاد جنسی است. اشتباه بزرگ، عدم بازگشت به مسیر SA است. همچنین در پنهان نگه داشتن رازهایمان اشتباهات زیادی وجود دارد، زیرا باعث می شود به آن افکار یا اعمال باز گردم. و همیشه وقتی به مسیر برگشتم، از خودم پرسیدم: «چرا اینقدر طولش دادم؟»